صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب


صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب

صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب


صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب

صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب


کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب

کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوان وش چو صبح
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوان وش چو صبح
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوان وش چو صبح
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوان وش چو صبح
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوان وش چو صبح
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب